حتی اگر بتوان با تکیه بر چند مورد مشخص و مصادیق تجربی آن، از این ایده دفاع کرد که دیکتاتوریها نیز میتوانند رفاه اجتماعی را تأمین کنند و توسعه انسانی و اجتماعی را محقق سازنند، باید به این نکته توجه داشت که در شرایط حاضر، توجه به کاربستهای اجتماعی و سیاسی نظریه مورد نظر اهمیت زیادی دارد؛ زیرا در مقابل چند نمونه از دیکتاتوریهایی که رفاه مردم (و نه حقوق رفاهی مردم) را تأمین کردهاند، چند ده نمونه نیز وجود دارد که با این شعارهای اصلاحطلبانه به میدان آمادهاند و تمامی امور انسانی را به تعطیلی کشیدهاند. ضمن اینکه میتوان اثبات کرد که “هر زمان نظامها[ی سیاسی در شرایط بحرانی] نتایج متفاوتی به بار میآورند، زندگی در دیکتاتوریها فلاکتبار است.”